بشه؛ به سن جوانی برسه، پرسید آقا تلخ ترین لحظات برا همین پدر، مادر چیه؟حضرت فرمود: اینه؛ این جوان جلو چشم همین پدرمادر پرپر بزنه، بعضیا نوشتند تا روایت به اینجا رسید راوی دید امام صادق علیه السلام داره گریه می کنه: لا یوم کیوم الحسین، یه جوری علی اکبرش رو راهی کرد، مرحوم شیخ جعفر می نویسد: نگاه یک پدر به پسر هفت جوره؛ اما نگاه حسین به علی اکبر هیچ کدوم این هفت نگاه نبود؛ یه نگاهی کرد،تا حالا به هیچ کدوم از بچه هاش اینجوری نگاه نکرده بود؛“فَنَظَرَ اِلَی،نَظرةَ آیِس منه؛ این نگاهی که اگه بری میدون دیگه برنمی گردی،نگاه مایوسانه کرد، بذارید روضه رو از همونجایی بخونم که ارباب ما اومد کنار بدن علی اکبرش. پدر مادرای شهدا ببخشند، نمک به زخمشون نپاشیده باشم، اما می خوام بگم هیچ کدومتون جون دادن بچه هاتونو ندیدید؛ هر کدوم از بچه هاتون که جون دادند، رفیقاشون بالاسرشون بودند، هیچ کدومتون خنده دشمن رو به افتادن بچه هاتون ندیدید. مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد:حسین آمد اما چه آمدنی! دیگه نتونست رو پاهاش راه بره؛ هفت قدم رو زانوهاش قدم برداشت؛ هیچ روزی ما بدون مادرش روضه نمی خونیم؛ دیروز گفتم بعضیا تو جواب ابی عبدالله گفتند: نُقاتِلُک بغضا لابیک، ما از بابات علی بدمون میاد بخاطر این میخوایم بکشیمت