Reza Narimani - Boland Shod Alamdar Asli (128).mp3
29.77M
بلند شو علمدار علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن واسه بچه هایی که چشم انتظارن میخوان مثل من سر رو شونت بذارن واسم تکیه گاهی به تو تکیه کردم تو از خیمه رفتی چقدر گریه کردم نبینم که داری به هق هق میفتی به من تا به امروز برادر نگفتی یه دل سیر بهم بگو برادر میخوام صدات بپیچه توی لشکر شاید فقط زینب کنه گلایه بگه چرا بهش نگفتی خواهر ای نور عین داداش برادر خوب حسین شهید مقطوع الیدین ای با وفا سقای دشت کربلا صداتو بلند کن بفهمن که هستی هنوز زنده ای و چشاتو نبستی واسه اون نگاهی که مونده به راهت امیدواره الآن دم خیمه گاهت سکینه سراغ عموشو میگیره یه شیش ماهه دارم که داره میمیره جواب ربابو چی میدی ابالفضل مگه گریه هاشو ندیدی ابالفضل رباب الآن ایستاده زیر آفتاب پس پشت ابر چرا نمیره آفتاب پاشو بریم دیگه دارم میترسم جون رقیه مو بگیره آفتاب برادرم تو رو به جون دخترم پاشو بیا بریم حرم ای با وفا سقای دشت کربلا بلندشو علمدار به این آه جان سوز به کوری چشم اونایی که امروز توی فکر خلخال تو فکر کنیزن میخوان آبروی حسینو بریزن میخوان زینبم رو بدن زجر و آزار توی شام و کوفه توی کوچه بازار تو جمع یه عده زنای یهودی تو بزم شرابی که میرن به زودی زینب الآن دلشوره داره عباس حق داره که طاقت نیاره عباس گفتم بهش می برنت اسارت بهم می گفت مگه میذاره عباس برادرم پاشو پناه خواهرم تو رو به خیمه میبرم ای با وفا سقای دشت کربلا.