اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَي الأَْرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ لسَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ امشب بریم در خانه ی باب الحوائج علی اصغر... سکینه بنت الحسینِ میگه سهمیه ی آب توی خیمه ما بچه ها تمام شد غروب تاسوعا بود. با خودم گفتم برم خیمه ی عمه جانم زینب جایگاه زینب رو در بین بچه ها ببین هر کی به گرفتاری می افته میره سراغ زینب... حتی خود حسینم همینجوره هر چی ناله زن و بچه ها توی خیمه بلند می شد ابی عبدالله اول زینب رو صدا می زد امان از دل زینب سکینه میگه اومدم توی خیمه عمه جانم زینب دیدم عمه ام داداش شیرخواره ام رو بغل گرفته متوجه حضور من توی خیمه نشد دیدم هی بلند میشه هی میشینه هی میگه إصبر صبراً یابنَ أخی صبر کن الان خودم میدم برادرم ببره سیرابت کنه الله اکبر مگه توی خیمه ها چقدر قحط آب شده که حتی یه جرعه هم برا شیرخواره رباب نیست بلافاصله از خیمه عمه ام بیرون اومدم وقتی دیگه اینجوری دیدم حالِ عمه ام رو اومدم به عموم گفتم عمو داداشم داره می میره این بچه از غروب تاسوعا بغل زینبه تا عصر عاشورا عصر عاشورا دیدند ابی عبدالله داره استغاثه میکنه هَل مِن ذابٍّ یذبُّ عَن حَرَم رَسولِ الله یه نگاه کرد دیده دیگه یه دونه هم براش یار باقی نمونده همه ی یاراش روی زمین افتادند برا خودش نگفت فرمود کیه که از حرم پیغمبر دفاع کنه اینجا بود صدای ضجّه از خیمه ها بلند شد فَارتَفَعَت اَصواتُ النّساءِ بِالعَویل یه مرتبه حسین شنید زنها دارند جیغ می زنند ، ضجّه می زنند بلافاصله استغاثه اش رو ترک کرد اومد سمت خیمه ها فَنادیٰ یا زینب چه خبره خواهرم الله اکبر توی خیمه ها مگه چه خبره که همه دارند اینجوری بی قراری می کنند فرمود ناوِلینی وَلَدِیَ الصَّغیر این بچه شیرخواره ام رو بده ، میخوام باهاش وداع کنم بچه رو که از خواهر گرفت آورد وسط لشگر آی قوم قَتَلتُم شیعَتی و اهلَ بیتی فقط بَقیَ هذا الطّفل اَمٰا تَرَونَه کـَیفَ یَتلَظّیٰ عَطَشا (۱) ببینید از شدت عطش لبهاش رو داره باز و بسته می کنه مرحوم سید می نویسد فَبَین ما یُخاطِبُهُم (۲) یعنی هنوز حرف حسین تموم نشده بود دیدند چنان با تیر گوش تا گوش علی اصغر دریده شد حسین .................. منبع: ۱. اللهوف علی قتلی الطفوف ج ۱، ص ۱۰۲ ۲. موسوعة الامام الحسین(ع)، ج‌13، ص27 ====================