.
شعر دلنوشته ای تقدیم به امام حسین با گریز به مصیبت های امیرالمؤمنین
السلام ای زاده ی زهرا حسین
ای شهید عصر عاشورا حسین
ای عزیز کوثر ای خشکیده لب
وای از آن لحظه که ابن وهب *
نیزه زد بر پهلویت پرپر شدی
گوشه ای از روضه ی مادر شدی
چهره رویِ خاک بنهادی حسین
از زمین بر عرش افتادی حسین
با تن مجروح و جسم چاک چاک
میزدی تو دست و پا در خون و خاک
خون تو فواره زد از حنجرت
خاک گرم کربلا شد بسترت
هر نفس از سینه ات برخواست آه
چشم تو مضطر به سمت خیمه گاه
چشم خونین را که بگشودی حسین
فکر ناموس و حرم بودی حسین
غیرت الله از دلت دارد خبر
آنکه دیده همسرش را پشت در
تو ندیدی آنچه حیدر دیده است
بر زمین آیات کوثر دیده است
باب مظلوم تو در پیش همه
با عبا پوشاند جسم فاطمه
دید حیدر جان طاها را زدند
با غلاف تیغ زهرا را زدند
آه ای مظلوم در خون غوطه ور
هست بابایت ز تو مظلوم تر
* صالح بن وهب نیزهای به پهلوی آنحضرت زد و در نتیجه ایشان با گونه راست خود از اسب به زمین افتاد.
صالح بن وهب، از جمله ده نفری است که به دستور عمر بن سعد با اسب بر بدن امام حسین(ع) تاختند.
#حضرت_زهرا
#امام_علی
#امام_حسین
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها