شعر کودکانه برای شهادت حضرت زهرا یه روز گل پیامبر ____ نشسته بود تو خانه که دشمنان اسلام ____ یه لشکر بیگانه به سوی خانه او ____ شدند همی روانه تو دستشون فقط بود ____ شمشیر و تازیانه زهرا شنید صدایی ____ صدای درب خانه لرزید دل غریبش ____ یه ترس مادرانه اومد به پشت در او ____ با حالی عاجزانه یکی از اون آدما ____ با خشم و وحشیانه در را شکست و سوزاند ____ آتش گرفت زبانه لگد به در چو کوبید ____ میخی ز در کمانه کرد و به پهلویش خورد ____ شد دردی مادرانه محسن به آسمانها ____ شد سوی حق روانه آن شب کنار مولا ____ بنشست و خالصانه وصیتش رو فرمود ____ به مولا محرمانه امشب دعا کنم من ____ درد و دلی شبانه پیش خدای خوبم ____ از جور این زمانه موهای زینبم را ____ زدم به شوقی شانه حسینم و حسن را ____ بوسیدم عاشقانه گفتم مرا علی جان ____ غسلم نما شبانه مرا به خاک بسپار ____ عشقم تو مخفیانه از جایگاه قبرم ____ ندی به کس نشانه با هر سوال دشمن ____ بیار تو صد بهانه