#نوحه
#امام_کاظم( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی✍
دارم آروم آروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکه
شب و روزا بیتاب میشم
شب و روز من تاریکه
#ملودی_دوم
باهر آهِ من ، مهتاب
ناله میزنه
به حال دلم ، دل سیر
گریه میکنه
شبایی که من دارم
سجده میکنم
روی گردنم زنجیر
گریه میکنه ...
#ملودی_سوم
دیگه نفسم ، بند اومد
آخه جیگر من ، خونه
توی نفسای آخر
قتلگاه من ، زندونه
( وای از غربت ... ) تکرار
#بند_دوم
چهجوری بگم دردامو
به خدا سراپا دردم
با چشای تارم دارم
دنبال عصا میگردم
#ملودی_دوم
تازیونه وقتی رو
بال من نشست
فهمیدم چرا دستِ
مادرم شکست
سرخه گونههام ، مثلِ
مادرم شدم
آخه دست سنگینی
چشم من رو بست
#ملودی_سوم
دمِ آخری دلتنگم
حال و روز من معلومه
چی میشه دم جون دادن
باشه کنارم معصومه
( وای از غربت ... ) تکرار
#بند_سوم
صورتمو که ، میذارم
غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من از
دم غروب عاشورا
#ملودی_دوم
ذکر عمه جانم شد وامحمدا
وقتی بچهها بودن
زیر دست و پا ...
من فدای اون شاهِ
بیسپاهی که
رأسشو زده دشمن
روی نیزهها
#ملودی_سوم
چهجوری بگم میبردن
سرِ آقا رو نامردا
جلوی چشای زینب
کوچه به کوچه واویلا
دیگه نفسم ، بند اومد
آخه جیگر من ، خونه
توی نفسای آخر
قتلگاه من ، زندونه
( وای از غربت ... ) تکرار
#شهادت_امام_کاظم