یادمه یه بار عمود های ۱۳۰۰ و اینا بودیم و نزدیکای کربلا ...
من گم شدم ....
اولش یکم ترسیدم و گفتم حالا خانوادمو چجوری پیدا کنم تو این شلوغی ؟ .... رفتم سر اون عمودی که قرارمون بود . ولی از اونجام رفته بودن . گفتم الان بترسم یا ؟؟؟
گزینه ی دومو انتخاب کردم
یه لحظه گفتم خداراشکر گم شدم اصن ! گفتم ببین تو بد جایی گم نشدیا ! تو بهشت خدا گم شدی ! همون جایی که همه آرزوی گم شدن توشو دارن . گفتم خب امام حسین خوشحالم که پیش تو گم شدم ! پیش تو گم شدن ، عین پیدا شدنه . حالا که خانوادم نیستن ، شما یه جور دیگه بغلم میکنین مگه نه ؟
خلاصه خوشحال بودم از گم شدنم ...
گفتم میرم خودمو میرسونم تا کربلا و یه دل سیر زیارت میکنم و برمیگردم ایران و اونجا پیداشون میکنم دیگه ....
یادش بخیر ...
چه صحبت هایی که با شما نداشتم ارباب جان ....🙂💔
دلم برا صحبتای زیرلبی باهاتون تنگ شده عزیز دل زهرا ....🥺💔
#اربعین
#امام_حسین