بسم الله الرحمان الرحیم امام رضا جان.!.!♥️ میخواهم چند کلمه ای درد دل کنم باهاتون با زبان احساسات خودم... چون من فقط اینطور میتونم که صحبت کنم ... امام رئوف و عزیز و مهربان با اینکه غریبی اما همیشه غریب نوازی کردی... با اینکه تنها هستی اما همیشه آنهایی که تنها بودند را خریدی... به خوب و بد توجهی نکردی هرکس که مهرتو در قلبش ریشه زد را خریدی... خوب و بد را در هم خریدی... زمانی که مُحِب شما دلتنگ حرم شده بود دعوتش کردی به بهترین نحو... زمانی که تنها و جامانده بود از اربعین طلبیدی... حرف دلمان را شنیدی گاها بی حرمتی هایی کردیم ناخواسته اما این را بدان دوستت داریم... اری دوستت داریم بی اندازه دوستت داریم که زودبه‌زود دلتنگ حرمت می‌شویم دلتنگ زائرانت که از شوق دیدارت اشک میریزن می‌شویم راستش را بخواهی دلتنگ شدم شاید مدت زمان کمی هست که از کنارت دور شدم اما دلتنگم دگر... میان عقل و قلب من جنگی به راه افتاده که نگویم...در آخر عقلم عاشق شد و قلبم عاقل.!.!.! دلتنگ سقا خونه و آن آب خنک♥️ دلتنگ پنجره فولاد و چشم های اشک آلود♥️ دلتنگ شلوغی اطراف ضریح دلتنگ نقاره های دم غروب جمعه ها♥️ دلتنگ زائرانت هستم که همه با شوق عجیبی به سمت تو می‌آیند از راهی طولانی و خستگی ای طاقت فرسا فقط و فقط به عشق دیدار شما می‌آیند...♥️ دلتنگ خدامت هستم که همیشه با روی گشاده و لبی خندان از زائرانت پذیرایی کردند و خوش‌آمد میگویند...♥️ دلتنگ نسیم صبح حرم...♥️ خلاصه که دلتنگم...♥️ من از کودکی از حرمت خاطره خوش دارم♥️ عطش است دگر شاید کم بشود اما از بین نمیرود من هم از حرمت سیر نمی‌شوم... از دوست داشتنت سیر نمی‌شوم هرچقدر که کنایه و توهین بشنوم من از دوست داشتنت دست برنمیدارم...♡ هرچقدر که مسخره بشم باز هم دوستت دارم چون شما پس از خدا تنها کسی هستی که صدای قلب من را شنیدی...♡ دوستت داریم همگی♡