من که ... کسی را نداشتم.. این تو بودی که دلم را گره زدی به خودت !.. من که .. جایی را بلد نبودم .. این تو بودی که قدم‌هایم را کشاندی و .. نشاندیَ‌م کنجِ دنجِ روضه‌ت ! خودت دلبسته و وابسته‌َم کردی .. حالا هم همین است ... منِ غریب .. نه کسی را غیر تو دارم نه جایی را جز روضه‌َت بلدم .. این در و دیوارها شاهدند که من هروقت ... از عالم و آدم بُریدم تنها تو بودی .. که آغوش باز کردی و .. پایِ سنگینِ روزگار را از روی سینه‌ام برداشتی ... این در و دیوارها شاهدند که من هر وقت ... از راه رسیدم غرقِ آه بودم و تو ... اباعبداللّـ‌آه¹ گونه .. شانه‌‌یِ گریه‌هایم شدی ... دردِدل‌َم را نگفته شنیدی و .. مرهم گذاشتی روی زخم‌هایم... حسین‌جان ! این در و دیوارها شاهدند که من فقط کنار تو یک نفس راحت کشیدم ... 💔 ۱.پ.ن؛ اباعبدالله در لغت یعنی: پدرِ بنده‌هایِ خدا ..