افـ زِد ڪُمیـلღ
`•°🎈 و من در همان لحظه ای که وجودم بودنش را طلب میکرد، گفتم مَباش و خود نیز از دردِ نبودنش جان دادم
اونجا که شامـلو میگه: قلـب من به ایـن امید می‌تـپد که تو هـستی، تویی وجـود دارد که من می‌تـہوانم آن را ببـینم؛او را بـبوسم، او را در آغـوش خود بفشارم و او را احسـاس کنم.🌱