نجف واقعااااا بی امکانات بود ... واقعا خیلی شهر غریبی بود ... غیر از حرمش که اونم تا دم در ورودی پر از کثیفی بودا دیگه همه جای شهر بی امکانات بود و شهر تو غربت خییییلی خاصی بود .... یه آقایی دید ما یه ایل آدمیم که خسته و کوفته و بی جا و مکانیم و بچه هم دنبالمونه . مارو خونشون دعوتمون کرد و کممون نذاشت انصافا .... این نهارشون بود و برامون کولر زد و اسم خانمشونم ام الحسین بود .... 🙂🚶🏻‍♀️