همسر شهید حججی درباره نشانه‌های شهادت او گفت: می‌دانستم دیگر برنمی‌گردد چون شهادت او هم ماجرا دارد، قبل از اینکه عازم سوریه شوند می‌گفتند "دلم می‌خواهد نشانه‌ای همراهم باشد که اگر دشمن من را اسیر کرد دیگر من را رها نکند".🙃 وی ادامه داد: آقامحسن می‌گفت "من نمی‌ترسم و در چشمان آنها نگاه می‌کنم و می‌گویم که شیعه امام علی(ع) هستم". به این نتیجه رسیدم که دُر نجف را برای او بخرم البته این دُر را هدیه گرفته بودم، آقا محسن گفت "عبارت "یا زهرا" را روی آن حکاکی کنیم"، این کار را هم انجام دادم و آقامحسن انگشتر را دستش کرد و سپس راهی سوریه شد.👣🏃🏻 عباسی بیان کرد: وقتی همه می‌گفتند که "دعا کنید برگردد" من می‌گفتم "غیرممکن است او می‌گوید که شیعه امیرالمؤمنین(ع) است"، همه می‌گفتند "عکس فوتوشاپ است، آنجا اصلاً کسی به لباس خود اتیکت نمی‌زند" و من توضیح دادم که آن را خودم به سینه او زدم. وی ادامه داد: بار دوم که به سوریه می‌رفت برای کاری به بیرون از منزل رفته بودم، آقامحسن تماس 📱گرفت و پرسید "کجایی؟"، گفت "امشب قرار است بروم"، گفتم "چه عجله‌ای است؟"، بعد از قطع تماس گریه کردم چون برایم سخت بود اما قبل از آمدن او اشک‌هایم را پاک کردم تا نبیند، وقتی آمد دیدم که چشمانش قرمز است، از خوشحالی اشک شوق ریخته بود.🥺🖤