🔰مالك[اشتر] اين را يافته كه على اين مرد آزاد از غير حق و اين انسان آگاه حق، بيش از مالك به مالك علاقه دارد و بيش از مالك از مصالح و منافع مالك آگاهى دارد و بيشتر از مالك به منافع او مى انديشد و بهتر به منافع او مى انديشد؛ پس ديگر جاى درنگ نيست و جاى سركشى نيست؛ كه سركشى ها حماقت هاى زيان آورى بيش نيستند. جاى تسليم است و اطاعت و پيروى و تشيع و دنباله روی. زير بنا و سرّ آن همه فداكارى و جانبازى شيعه در طول تاريخ همين شناخت و همين يافت برهانى و عينى است. او مى داند كه ولى بيش از او به او علاقه دارد. و بيش از او به منافع او آگاهى دارد، لذا امر او را هر چه باشد مى پذيرد و دستور او را هر چه باشد گردن مى نهد و حتى به ميان آتش مى نشيند و به استقبال مرگ مى رود. مگر نه اين است كه مى ميريم؟ پس بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه زندگى هايى را بارور كند و بهره هايى بياورد. مگر نه اين است كه ما از كسى چيزى اطاعت مى كنيم، پس بگذار اطاعت از آگاهِ دلسوز و مهربان باشد.
شناخت آگاهى و دلسوزى، اطاعت را، تسليم را بدنبال مى كشيد و مالك مى دانست كه ولى بيش از خود او، او را دوست دارد.
❛❛ عینصاد
📔غدیر | ص ۱۷
╭✤
@Einsad ✤╮