از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید ایمن ز شر فتنه آخر زمان شدم.. جان و دلم، می‌خواستم کمی دوستت داشته باشم. از دستم در رفت، عاشقت شدم این هنر نگاه نافذ و خنده های تو بود و چقدر سخت است... نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم بر کارگاه دیده بی خواب می زدم ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌☃️💚⃟○━━ @eitaalove