اکران مردمی عمار
📽️تقابل ترس و شجاعت در یک فرار منحصربه‌فرد با نسلِ جوان، پای «شماره ۱۰» بنشینیم یادداشت خانم فاطمه
تنها فرار موفق اسیران ایرانی از اردوگاه‌های عراق در دوران جنگ تحمیلی؛ سوژه‌ای که حتی عنوان آن هم می‌تواند مخاطب را کنجکاو کند. اما این تازه اول ماجراست و وقتی با نشستن پای فیلم، وارد ماجرا شوید خواهد فهمید که تصورتان از فرار، تصور کامل و دقیقی نبوده! قهرمان داستان، مثل فیلم‌ها و سناریوهای خارجی بنای فرار به قصد آسایش یافتن خود را ندارد. این فرار و تلاش‌های فراوان و طولانی برای آن، خود نیز معنادار است و در هم‌نشینی با باقی روایت، شجاعت و ایثارگری رزمندگانی را به نمایش می‌گذارد که جبهه و خط مقدمشان را تغییر داده و به عمق خاک عراق و پشت سیم‌خاردار‌های اردوگاه‌ رسانده‌اند. «شماره ۱۰» پایش را چند گام از تبیین ستم‌های رژیم بعث به اسیران ایرانی فراتر گذاشته و با همراه کردن مخاطب در یک سناریوی پرهیجان، مضامین متعددی را در جانش می‌نشاند. هنگام تماشای فیلم به خوبی حس می‌کنیم که تمام عناصر برای قرار دادن ما در شرایط داستان، دست به دست هم داده‌اند. از موسیقی متن تا فضاسازی و ترکیب‌بندی رنگ‌ها؛ از بازی متفاوت و دقیق بازیگران در هر نقش علی‌الخصوص قهرمان داستان و نیز هویت خاص هر شخصیت که پیام مستقلی دارد تا دیالوگ‌هایی که اغلب، بجا بیان می‌شوند و مخاطب را بیش از پیش مشتاق می‌کنند. در «شماره ۱۰» نه تنها نقش‌ها و عملکردشان ما را تا سکانس پایانی غافلگیر خواهند کرد، بلکه لوکیشن‌ها، اشیاء و حتی مراحلی که در ذهنمان برای سناریو در نظر می‌گیریم هم بعضا همین کار را می‌کنند. گفتگو‌ها در شرایط حساس نیز از این قاعده مسثتنی نیستند؛ گاهی بدون آنکه انتظار داشته باشی در اوج اضطراب، به اندازه‌ی چندثانیه پای گفتگوی نمکین شخصیت‌ها می‌نشینی و گاه نمی‌توانی تصمیم شخصیت و حرکت یا حرفی که در یک لحظه بعد از او خواهی دید را با اطمینان حدس بزنی. این فیلم یک سناریوی نسبتا پرتکرار را در زمان و بستری نو به نمایش می‌گذارد. اقتباس از ماجرای حقیقیِ این فرار هم بر تاثیرگذاری آن می‌افزاید. در این بین، نه آن قدر در قهرمان‌سازی و گره‌های داستان زیاده‌روی می‌کند که دچار کلیشه شود و نه به حکم برداشت از روایتی حقیقی، سبک مستند را در پیش می‌گیرد و هیجان را از مخاطبش دریغ می‌کند. بی‌شک این اثر نیز همچون سایر آثار، بی‌نقص نیست و فرصت‌های از دست رفته‌ی زیادی برای ارتقا در آن مشاهده می‌شود. به طور مثال، اقتضای فضای ماجراجویانه و سرعتی که باید در این سبک حفظ شود، از اثرگذاری بخشی کوچک از سوژه‌ها یا صحنه‌ها کاسته و آن‌ها را زودتر از آنچه باید، رها می‌کند؛ به‌حتم محدودیت زمانی هم در این امر تاثیرگذار است. از طرفی دیگر، گاه ممکن است برای القای بیشتر ژانر، عناصری از قبیل برخی دیالوگ‌های خاص به چشم بخورند که اتفاقا باید استفاده شوند و به کار بردنشان در این فضای نو قابل تحسین است، اما نتوانسته‌اند در نقطه‌ای که باید، جا بیفتند. طیف سخت‌پسند مخاطبین ممکن است از این تلاش‌ها، حس شعار دریافت کنند. هرچند وجود شعار همیشه جنبه‌ی منفی ندارد و این نمونه‌ها نیز معدود هستند. به طور کلی دشواری‌های این قهرمان‌پردازی و جنس تازه‌ی روایت به روشنی مشهود است و عملکرد این اثر را زیر سوال نمی‌برد. روند جذاب فیلمِ حمید زرگرنژاد به خوبی توانسته از عهده‌ی انتقال مضامین، روایت آن دورانِ خاص و برانگیختن هرکدام از احساسات مخاطب در جای خود بربیاید. ما عمیقا نیاز به تولید و نمایش آثاری داریم که گروه‌های مختلف مخاطب براساس تجربه و ذائقه‌ی خود با آن‌ها همراه و از حقایق خاموش آگاه شوند. با اکران فیلم‌هایی همچون «شماره 10»، نسل جوان و نوجوان می‌تواند وقایعی را لمس کند که تا پیش از این تصوری از آن‌ها نداشت؛ اما اگر کم‌کم و به واسطه‌ی جذابیتِ همین آثار از آن‌ها آگاه شود، با واقع‌بینی در بسیاری از دیدگاه‌هایش تجدید‌نظر خواهد کرد. سامانه اکران مردمی عمار @ekranmardomi