🌱
امروز تماسی داشتیم از دبیرخانه جشنواره عمار.
از قبل موضوع را اطلاع داده بودند. فکر کردم مثل سایرین میخواهند هزینه پذیرایی صرف مقاومت شود؛ اما
کمی که صحبت کردند تازه متوجه شدم ماجرا چیست
و این ماجرا علاقه ما را نسبت به عمار بیش از پیش کرد
هر وقت رسم جهاد را میخواندم و مستند جوان مرگ را میدیدم غمی بر جانم مینشست اما این جشنواره عمار و عماریار بود که کور سوی امیدی میشد برای ادامه و پیشرفت وبرگشت به مردم
ماجرا این بود:
آنها دنبال پذیرایی بودند که متناسب با روح جشنواره و شعار آن قصه داشته باشد.
مثلا یکسالی پذیراییشان لقمههای نون پنیر و سبزی با نانهای معروف بیبی سکینه بوده همان بیبی که هشت سال برای جبهه نان پخت و
یا در سالی دیگر کلوچه های معروف ننه خیرالنساء پذیرای مهمانها میشود.
اما
امسال که محور جشنواره، مقاومت است پذیرایی هم باید از دل آشپزخانههای مقاومت باشد.
بلافاصله با سرتیم آشپزخانه مقاومت زنان لبنانی که ساکن ایران است تماس میگیرم
وقتی ماجرا را برایشان توضیح میدهم خوشحال میشود اما در دل این خوشحالی حسرتی از جنس مناللهتوفیق است؛
آرزوی داشتن چنین نعمتها و حرکتهایی در سرزمینشان.
خیلی از اتفاقات عادی کشور ما تصویر مطلوب آنها برای آینده سرزمینشان است.
در این حال است که گویی میخواهد مژده بدهد:
راستی اکثر خانوادهها بعد آتش بس به لبنان برگشتند تعدادمان برای پخت کم است اما تمام تلاشمان را خواهیم کرد...
پ.ن: خلاصه هرکس غذاهای لبنانی خواست میتونه جمعه بره سینما بهمن هم غذای خوشمزه لبنانی بخوره و هم از برنامه و مهمانهای ویژهاش استفاده کنه
eitaa.com/ekranmardomi