🔖غلام با معرفت ♦️عبداللّه‏ بن جعفر، غلام سياهى را ديد كه در باغى كارگرى مى‏ كند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. 🔸غلام لقمه‏ اى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسيد: خودت چه مى‏ خورى؟ 🔸گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسيد: چرا اين كار را كردى؟ گفت: اين سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبداللّه از فتوّت اين غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خريد، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشيد کسی کوی دولت ز دنیا ببُرد که با خود نصیبی به عقبا ببرد درون فروماندگان شاد کن ز روز فروماندگی یاد کن نه خواهنده‌ای بر در دیگران به شکرانه، خواهنده از در مران (سعدی) 📚 تفسير المنار./ تفسير نور(10جلدى)، ج‏1، ص: 563