مثل مأذنه، اما بی‌اذان؛ مثل قلب، ولی بی‌ضربان؛ مثل درد، اما بی‌پایان؛ مثل خانه‌ی علی، بدون نجوای زهرا. می‌بینی رنگ و روی ایوان طلای خانه‌ی پدری‌ات را؟ سیاه پوشیده تا آرام‌تر بتابد... تو کجایی؟ پس کِی دستی بر سر و‌ روی این خانه می‌کشی مهدی جان؟ 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja