▫️سنّ و سالی نداشت.
تازه پشت لبش سبز شده بود.
اما تا وارد میشد امام برایش جا باز میکرد.
یک روز امام صدایش زد.
فرمود:
قصه مناظرهات را برای مهمانهایم بگو.
تعریف کن چطور آن عالم سنی را مغلوب کردی.
گفت: آقا، پیش شما خجالت میکشم.
امام صادق اصرارکرد.
هشام قصّهاش را گفت...
🔘این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/246
#حکایت
#امام_صادق علیه السلام
▪️
کانال قصههای مهدوی👇
@Elteja_tales
▪️
کانال اصلی التجا👇
@Elteja