♨️ قبله‌ی‌ محراب خَم ابروی‌ کَجت قبله‌ی‌ محراب من است تاب گیسوی‌ تو خود راز تب و تاب من است اهل دل را به نیایش اگر آدابی‌‌ هست یاد دیدار رُخ و موی‌ تو، آداب من است آنچه دیدم ز حریفان، همه هشیاری‌ بود در صف می‌ زده، بیداری‌ من خواب من است در یَم علم و عمل، مدعیّان غوطه ورند مستی‌ و بیهُشی‌ می‌ زده گرداب من است هر کسی‌ از گُنهش پوزش و بخشش طلبد دوست در طاعت من غافر و توّاب من است حاشَ لِلَّهْ که جز این ره، ره دیگر پویم[۱] عشق روی‌ تو سرشته به گل و آب من است هر کسی‌ از غم و شادی‌ است نصیبی‌ او را مایه‌ی‌ عشرت من جامِ می‌ِ ناب من است 🗓 فروردین ۱۳۶۴ ۱ _در دستنوشته‌ی دیگر: حاش لِلّه که جز این ره، ره دیگر گیرم._ @EMAM_COM