❌ دیگه نگو ... 📝پس از فاجعه خونین مکه خدمت امام مشرف شدم. سلام کردم. آقا فرمودند: «تودر جریان مکه بودی؟» گفتم بله. فرمودند: «پس بنشین اینجا.» نشستم و شروع کردم به تعریف ماجرا تا رسیدم به این نکته که یک عده پیرمرد و پیرزن داخل یک ماشین بلندگودار بودند و شعار می دادند. پلیس سعودی آمد و ماشین آنھا را گرفت و یکی یکی اینھا را از ماشین بیرون می کشید و با چماق محکم به سر آنھا می زد و آنھا ھم در جا نقش زمین می شدند و تعدادی ھمانجا شھید شدند. تا این را گفتم آقا خیلی ناراحت شدند و گفتند: «دیگه نگو.» 🗣راوی: سید رحیم میریان – از اعضای بیت امام، مصاحبه مؤلف. 📚 منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (جلد دوم،صفحه۲۱۷) @EMAM_COM