°•♡بـہوقتعـٰاشقے♡°•
پاییز به غارت خاک های فاصله رفت این میان برگ های شهرمان آلوده نفس ما با هم نشد! که دل خواهان قامت فریاد بستن برای غباری است که بر دلم نشاندی.