#روضه_ورودیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاروان با وقار وارد شد
یار پیش نگار وارد شد
آینه با تمام آینهها
بین گردوغبار وارد شد
جان عالم به کربلا آمد
آب بر جویبار وارد شد
در یَمینَش زُهیر زانو زد
و حبیب از یَسار وارد شد
آمده بر سر قرار اما
خواهرش بیقرار وارد شد
خواهر تک سوار در محمل
بین هجده سوار وارد شد
دختری نیز با دوتا خلخال
با دوتا گوشوار وارد شد
روبهرو نیز سی هزار نفر
لشکر نیزه دار وارد شد
چند روزی گذشت و در گودال
لاله در لاله زار وارد شد
شمر در قتلگاه وارد شد
بعد از آن یک سپاه وارد شد
گوییا ذبح اعظم شد
بدن شاه نامنظم شد
نَبُرید و کمی اذیت کرد
تا که نای حسین هم کم شد
سر انگشترش که دعوا شد
همهی قتلگاه در هم شد
همه را شمر زد کنار اما
چکمهش توی پاش محکم شد
خم شد زلف را به چنگ گرفت
روی تَل قد خواهری خم شد
شمر از قتلگاه خارج شد
دامنش قرص ماه خارج شد
موقع رقص نیزهداران بود
دانه دانه سپاه خارج شد
وقت آتش شد از نَهاد حرم
دم واویلتاه خارج شد
از دل خیمه با دوتا خلخال
دختری بیگناه خارج شد
این گذشت و رباب وارد شد
توی بزم شراب وارد شد
*شاعر:
#وحید_عظیم_پور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن ادامه
#روضه_ورودیه 👇
.
https://eitaa.com/emame3vom/101841