. یا اباصالح المهدی عرض سلام و ادب، خدمتِ عالیجناب! خاک ِ تو را بنده اَم، مهدیِ زهرا مَآب! نوکریِ تو جنان، غفلت ِ از تو عذاب اَلکنِ از وصف تو قدرت گفتار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها واله ِ یاد تو ام، مخلص نام تو ام حلقه به گوشانه در محضر گام تو ام مشتعلِ مَشعل ِ مِهر و مُرام تو ام جان به فدایت کنم با مددت بار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها خلق، گدایان تو ، تو نَفَس ِ خلقتی فصلِ بهار جهان! تو به زمان، نَضرَتی چند سِدِه می شود در مِحَن غیبتی؟ ای سِعه ی صدر تو قبله ی صبّار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها وای به حال همه، گر شود این هجر، طال ندبه ی هجرانِ تو هست به جان‌ها مَقال شیعه زند از تبت، صبح و شبان، بالْ بال هست دخیلِ درت، سیل گرفتار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها جز تو نباشد شهی، شاهـنشین زمین عالَم خدمت به تو ، هست حیات برین حرف دلم را شنو، حال دلم را ببین با نظر رحمتت نور شود نار ها هست فرج‌خواهی اَت خوب‌ترینْ کار ها ۱۴۰۳/۰۵/۱۴ ............ اَلمُستَغاثُ بکَ یا صاحب الزّمان چه واژه ای به تنِ وصف غربت تو کنم؟ به قامت غم تو چون مدیحت تو کنم؟ مصیبت همه را خوانده ام نمی دانم... چگونه نوحه برای مصیبت تو کنم؟ رسیده ایم به بن بست، راه چاره! بیا من از کدام طرف رو به حضرت تو کنم؟ دل سیاه، سفید از عنایت تو شود کجا بیایم و جلب عنایت تو کنم؟ به دینِ تازه ی تو دینِ مُرده، زنده شود بگو چه کار برای شریعت تو کنم؟ نشد « امام زمانی » شوم، دری بگشا دمی مُرید تو گردیده، خدمت تو کنم تمام سلسله ی انبیاء ربّ احد فدای غربت تو ای سلاله ی احمد! زبان الکن من را... غریب با عظمت! نموده هجر تو گویا غریب با عظمت! تمام دهر، کم از موم هست در دستت ولی شدی تو چه تنها، غریب با عظمت! تو را نخواسته ایم از صمیم قلب، اگر پُریم از غم و بلوا، غریب با عظمت! کجاست کهف حَصین و کجاست مأمن تو؟! که سر نهیم به آنجا غریب با عظمت! تو را چگونه بخوانم؟ به چه خطاب کنم؟ عظیم ِ در غربت یا غریب با عظمت! به مُهر مهر تو دارم نیاز در محشر بزن به قلب من، امضا غریب با عظمت! تمام سلسله ی انبیاء ربّ احد فدای غربت تو ای سلاله ی احمد! ۱۴۰۳/۰۵/۲۱ ............. . یا صاحب الزمان یا اباعبدالله من، ضلالتِ ضلالتِ ضلالتِ ضلالتم تو، طهارتِ طهارتِ طهارتِ طهارتی من، دنائتِ دنائتِ دنائتِ دنائتم تو، شرافتِ شرافتِ شرافتِ شرافتی من، ملالتِ ملالتِ ملالتِ ملالتم تو، جلالتِ جلالتِ جلالتِ جلالتی من، حقارتِ حقارتِ حقارتِ حقارتم تو، سخاوتِ سخاوتِ سخاوتِ سخاوتی من، هلاکتِ هلاکتِ هلاکتِ هلاکتم تو، هدایتِ هدایتِ هدایتِ هدایتی من، جهالتِ جهالتِ جهالتِ جهالتم تو، محبتِ محبتِ محبتِ محبتی من، حماقتِ حماقتِ حماقتِ حماقتم تو، عنایتِ عنایتِ عنایتِ عنایتی من، ندامتِ ندامتِ ندامتِ ندامتم تو، مروّتِ مروّتِ مروّتِ مروّتی من جهنّم ِ جهنّم ِ جهنّم ِ جهنّمم تو، سعادتِ سعادتِ سعادتِ سعادتی ✍ ۱۴۰۳/۰۵/۱۷ .