#شور و
#زمینه #واحد
#حضرت_رقیه
خبر. داری. که دیدم کوچه بازار.
من و بردن میونه بزم اغیار
دیدم از مردم شام خیلی آزار
باباجونم. بابا جونم. بابا جون
خیر داری. چی اومد بر سره من
جای تو کی بودش دوره بره من
به غارت بردن حتی معجزه کن
بابا جونم. بابا جونم. با با جون.
خبر داری که خردم. تازیونه
لب و دندونه من مثل تو خونه
تمومه صورت من ارغوونه
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
خبر. داری که دندونم. شکسته.
روی.گونم بابایی. جای دسته
تو عمرکم شدم از دنیا خسته
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون
یادته می زدی شونه به گیسوم
می زدی بوسه به چشم و به آبروم
ببین حالا شده نیلوفری روم
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
یادته خنده بودش سهم لبهام
هر روز صبح وا میشد روی تو چشمام
اما حالا ببین تاریکه دنیام.
بابا جونم. بابا جونم. باباجون.
#رضا_نصابی ✍ ۱۴۰۳
#شب_سوم_محرم