. شب جمعه کربلا غوغاست تو حرم قیامتی برپاست دل عالم و میسوزونه وقتی روضه خون خودِ زهراست تشنه لب کربلا ، وای بُنَیّ حسین مرمل باالدما ، وای بُنَیّ حسین وای حسین وای حسین .... می‌دونستن که تو گودالم میشنیدن ناله و فریادم یه جوری زدن به پهلوت که زخم پهلوم بره از یادم کنار دریای آب ، تشنه جدا شد سرت کاش نبود تین فرات ، مهریه‌ی مادرت وای حسین وای حسین .... می‌دونست که توی گودالم قاتلت دل من و سوزوند وقتی دید که برنمی‌گردم بی حیا تنت رو برگردوند سرت رو برد و برام ، تنت رو تنها گذاشت رو تنت عمدا حسین ، خنجرش و جا گذاشت وای حسین وای حسین .👇