نوحه🌷 حضرت زهرا(س)سبک ای ساقی لب تشنگان 🍂🍂🍂🍂🍂 دربین آن دیوارودر،یارب شده مَحشربه پا بهرحمایت ازعلی،زهرا(س)شده جانش فدا یافاطمه،یافاطمه،2 * آتش زبانه می کشد،ازخانه ی خیرالنساء پرپرشده درپشت در،ریحانه ی خیرالنساء یکی بگویدبرعَدو،کودین حق را کافراست ای نانجیب بی حیا،این دختر پیغمبراست ای کافران بی حیا،دسته خدارا بسته اید پهلوی زهرا رازِکین،درپشت در بشکسته اید باتازیانه وغلاف،دیگرمَزَن برپیکرش مگرنمی بینی لعین،اینجاستاده دخترش 🌷((کوچه بنی هاشم))🌷 درکوچه زهرابرهمه،درس شهادت داده است ازضربت آن بی حیا،کوثربه خاک افتاده است اشک دوعالم تااَبد،جاری بُوَداز هردوعین درراه یاری علی،سیلی خورَداُمّ الحسین تاریخ باشدشاهد،شَرح عزای فاطمه شدکوچه های بی کسی،کربُ بلای فاطمه ای مادراَرباب ما،باغم عجین گشتی چرا؟ درپیش چشمان حَسَن،نقش زمین گشتی چرا؟ درکوچه ی شهرنبی،غم شدبه دل حاکی چرا؟ جان علی برمابگو،شدچادرت خاکی چرا؟ بیت الاَحزان واُحُد،کرده عدویا فاطمه کاشانه ی جانت خراب ازظلم خصم بی حیا،شدبیت الاَحزانت خراب 🌷((قبرستان اُحُد))🌷 تابه اُحُدمی رفتی ای،خِلقت زروی توخجل می کردی ازسوزجگر،باحمزه هردم دردودل درگلشنم خاروخَس است،آخر کجایی ای عمو علی غریب وبی کس است،آخر کجایی ای عمو نبوده ای تابنگری،دستان حیدر بسته شد دربین آن دیوارودر،پهلوی من بشکسته شد چون لاله دردشت ستم،ازغصّه پژمردم عَمو بودی اگردرکوچه ها،سیلی نمی خوردم عَمو 🌷((اذان بلال))🌷 گشته خزانی ازجفا،باغ وبهار مصطفی اذان بگو،اذان بگو،ای یادگار مصطفی دربین خانه بستری،ازظلم اَعدا گشته ام بروبه سوی مأذنه،دل تنگ بابا گشته ام درگلشن آل عبا،بنگرعجب خارو خَس است دربانگ تکبیرت بگو،علی غریب وبی کس است بگوبه مردم ای بلال،علی شده خانه نشین دربین کوچه ازجفا،زهراشده نقش زمین قلب پیمبرزین جفا،آزرده شد، آزرده شد دربانگ تکبیرت بگو،حقّ ولایت خورده شد 🌷((دربین بسترفاطمه))🌷 دربین بسترفاطمه،افتاده وجان برلب است آنکه پرستاری کند،ازآن خمیده زینب است برمادرغم پرورش،اوغمگساری می کند زِبهرگرمی دلش،خودخانه داری می کند آخرنگفتی که چرا،قدّت خمیده مادرم زینب بمیردگوچرا،رنگت پریده مادرم برحالت محزون تو،من مظطرم شب تاسحر گه برتوگریه می کنم،گه بر غریبی پدر ازظلم گلچینان واز،ویرانیّ گلشن بگو مادربرای زینبت،زین کهنه پیروهن بگو 🌷((شب شهادت))🌷 شهرمدینه ای خدا،چون محشر کبری بُوَد امشب شب شهادت،صدیقه ی کبری بُوَد فرداغم عالم کند،برقلب آلُ الَّه نزول امشب شب آخربُوَد،ازعمرزهرای بتول چون که شب آخربُوَد،خود کار خانه می کند گیسوی زینب راخودش ، بنشسته شانه می کند آماده ی مهمانی و،ضیافت بابا شده آثارمرگ واحتضار،برچهره اش پیداشده ازبهریاری علی،جان آمدازغم بر لبش امشب بگوباسوزدل،ای وای زقلب زینبش ((روزشهادت)) دخت پیمبرکشته شد،دلدار حیدرکشته شد ای مسلمین،ای مسلمین،زهرای اطهرکشته شد ازغربت شیرخدا،خون فَلَک آید به جوش درآسمان بی کسی،خورشید حیدرشدخموش چشم حسن،چشم حسین،باذکر وااُمّاتراست واویلتا،واویلتا،زینب دگربی مادراست ازظلم وازجنایت،عدوی پَستِ مرتضی تمام هستِ مرتضی،رفته زدست مرتضی حدّت شودباسوزدل،آماده ی غسل وکفن سرت سلامت سیّدی یابن الحسن ،یابن الحسن 🌷((شب شام غریبان))🌷 شام غریبانِ تویا،شام غریبانِ من است برپیکررنجورتو،چشمان گریان من است حَسَن بگیردبعدتو،ازماتمت بهانه ها نگفته بودی توبه من،ازضرب تازیانه ها هنگام غسلت دیده ام،بازوی تو نیلی شده رخسارتونیلوفری،ازضربت سیلی شده پیچیده درگوشم هنوز،آن نغمه وآوای تو هنگام دَفنَت من شدم،شرمنده از بابای تو بعدازتوای غمخوارمن،ای یارمن دلدارمن کشته مرا،کشته مرا،زبان گرفتن حسن (التماس دعا)