. "ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین" (سید ابن طاووس، الاقبال بالاعمال، ج۱ ص ۴۶۷،) صورتش را بهشت بوییده از وِلایش خلیل، نوشیده پای او را که خِضر بوسیده هر که از حَمد، جرعه نوشیده... گردنش بوتراب دارد دین جبرئیلش گدای مُستَغرَق حق بُوَد با وی؛ او بُوَد با حق یکی از بی‌کرانِ او خندق تار و مارِ سُلاله‌‌اش، اَزرَق دل، خمارِ دَم ِ ابو الحَسَنین طبع، ماهیّ و مدحِ او قلّاب شعر را وصفِ اوست ایده‌ی ناب بعدِ ضربش به غزوه‌ی احزاب... گشت مغلوب، لشکرِ اعراب عَمر را زد زمین و بُرد از بین هر طرف در مسیرِ خویش، تمام بود پیکارِ کُفر با اسلام جنگ شد در یَدِ الهی، رام " دستِ پروردگار " او را نام نه فقط یَد که اوست حق را عین چون امیرِ دلش بُوَد حیدر... عِرض ِ مومن، ز کعبه، بالاتر لفظ، بال و قریحه باشد پر پسرانش همه، به نام ِ پدر‌‌‌‌... فضلی از فضل‌های اوست حسین به تَبَش جان، چو در گلو باشد... دوست، در بحرِ او فرو باشد مَسخ، از ترس ِ او عدو باشد وصف یک ضربِ تیغِ او باشد: " ...اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلین‌ " ۱۷ شوّال و غزوه‌ی خرداد ۱۴۰۰ .