. حسین «ع» جان : دوست دارم که شود قسمتم هر صبح و مسا حرَمت آیم و ابراز ارادت بکنم نام تو ذکر لبم باشد و با دیدهٔ تر در حوالی سرای تو‌ اقامت بکنم چهره بر تربت پاک تو‌ بسایم آقا تا که اذنم دهی آنگاه زیارت بکنم کن عطا برگ براتی به غلامت ز کرم سینه ام را تهی از غصه و حسرت بکنم دورم از خود مکن آقای غریبم هرگز دوست دارم به خدا با تو رفاقت بکنم گر بود سایه ی مهر تو حسین جان به سرم چه نیازیست ز اغیار اطاعت بکنم یاورم باش تو را جان ابوالفضلت تا همه ی عمر خود احساس سعادت بکنم .