خولی با عجله از کربلا به کوفه آمد ، ‌اما درب دارالاماره بسته بود ، لذا برگشت به خانه اش که در نزدیکی شهر کوفه بود . از آن جایی که زن خولی به نام عیوف ، از علاقه مندان به اهل بیت عليهم السلام  بود ، سر مقدّس را از همسرش پنهان داشت و در میان تنور گذاشت . چنان ظـلـم و سـتـــم بـیـــــداد کــــرده / کـــه دل را کــــوره ی حـــدّاد کـــرده چنان در کوفه فرمان ، دست زور است / که مهمان خانه ی خولی ، تنور است کـســی کــه زیــب آغـــوشِ نـبـی بـود / ســـرش دایـم ســــرِ دوشِ نبـی بـود ز سنگ کـینـــه ها ، آن سـر شـکسـتــه / سـر او روی خـاکسـتــر  نشستـــه