.
#اسارت
در ناقه عیال شاه را میبردند
یک قافله اشک وآه رامیبردند
خورشید از آسمان تماشا میکرد
در نیزه هلال ماه را میبردند
از کرب وبلا بسوی دربار یزید
مجموعه ی قتلگاه را می بردند
دنیا شده تیره درنگاه زینب
چون شب زدگان، پگاه را میبردند
@emame3vom
با کعب سنان و قدرت سرنیزه
یک عده ی بی پناه را میبردند
با پای برهنه وطنابی در دست
اطفال غریب شاه را میبردند
فریاد، از این درد که امواج بلا
دریادل خیمه گاه را میبردند