.
⁉️چرا هیچگاه نوبت ما نمی شود ؟
هدف ما از این همه زندگی کردن چیست ؟
✅اگر کسی بگوید من به دنبال ساخت جهان آرام و زیبا برای انسان هستم باید از او پرسید تو که میدانی مرکز این پرگار هستی امامی است که دَوران حقائق حول محور او رقم می خورد و آرامش و تعالی انسان از بستر وجود او به تمام عوالم سریان دارد،برای او و همراهی او در این حرکت بی کران ِپر خیر که مصدر تمام خیرات نه برای انسان بلکه جمیع ماسوی الله است، چه کرده ای؟
آیا نشنیده ای که او غمگین است.
آیا نخوانده ای
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىَ الْقَائِمِ بِقِسْطِكَ...الْمُتَرَقِّبِ الْخَائِفِ الْوَلِيِّ النَّاصِحِ(بحار ج99)
ما که میدانیم او محزون است و تمام موجودات ملک و ملکوت بجز این انسانِ کَنود غافلِ ناسپاس، به حزن او و در حسرت او محزونند.
چرا هیچگاه هدف ما این نشد که ما برای او التیام و آرامش باشیم.
چرا همیشه نوبت اوست؟
و چرا هیچگاه نوبت ما نمی شود که مرحمی بر زخم ها و چنگ های بشریت بر نهاد او باشیم.
کدام مقام بالاتر از کاشف الکرب بودن برای امام زمان خویش؟
از کجا ماه بنی هاشم به مقامی رسید که فرمودند تمامی شهدا روز قیامت به مقام ابی الفضل العباس علیه السلام غبطه می خورند.
آیا جز این بود که می خوانیم
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین...؟
و آیا نبود جز آنکه وقتی بر پیکر شریف مقطع الاعضای برادرش آمد و پیکر او را پاشیده بر بسترکربلا یافت،دشمن از ظهور آثار شکستگی در سیمای سیدالشهداء نوشته است:
"بان الانکسار فی وجه الحسین علیه السلام".
🔻چه می شود که ما آرام دل ولی زمانمان باشیم و کدام مقصد و هدف از این بلند تر خواهد بود؟
اگر ما چنین باشیم به قافله سالار ماسوی الله خدمت کرده ایم و بالطبع خدمتی به کل بشریت و غیر بشریت،از آسمان ها و سیارات و کهکشان ها تا دریاها و ماهی ها و شن ها و صدف ها...
لکن اعمال ما چنان که در قلب مبارکش منقش می شود و صفحه ی هستی را هر دم ورق می زند و جز حسرت از قاموس ما بر وجود مبارکش نقش نمی بندد.
چرا از این حسرت نمردیم و این روایت هیچگاه ما را تکان نداد و از شوق نمردیم که بلکه ما نیز راهی از شبکه های وجودی مان به آن باز کنیم، آنجا که فرمود:
عَنْ الصادق ع: لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ فِي غَيْبَتِهِ مِنْ عُزْلَةٍ وَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ طَيْبَةُ(مدینه)وَ مَا بِثَلَاثِينَ مِنْ وَحْشَةٍ.(کافی ج 1ص340)
سی نفر که مرحم زخم های او هستند.
با او هستند، در محضر او و از شهود و درک محضر او به لایه های بی نهایت توحید نفوذ می کنند.
.