.
#نوحه
#بحر_طویل
#شب_نهم_محرم
می زنم دم ز علمدار رشید حرم عشق
شه با کرم عشق
مه محترم عشق
صفای قدم عشق
چکد از لب او بر لب پیمانه نم عشق
ھمان شاه که باشد سر دوشش علم عشق
نگار دل زارم صفا بخش مزارم
بجز عشق جمالش به دل خویش ندارم
قرارم، بھارم، شعارم ھمه دار و ندارم
که باشد شب اول قبرم به کنارم
دلم عاشق رویش شدم بنده کویش
دلم بسته به مویش ، قدح نوش سبویش
شتابان دل زارم ھمه شب جانب کویش
چنان برگ خزانی است روان در دل جویش
ندارم به خدا جز ھوس دیدن رویش
مرا کشته به والله علی واری خویش
اباالفضل امیرم، امیر بی نظیرم
که جز عشق رخش در دل خسته نپذیرم
چه خوش باشد اگر باز زنده با دو سه تیرم
که صیدش شوم و و زیر قدمھایش بمیرم
ز غیرش ھمه سیرم
دل از مھر خدایی اباالفضل نگیرم
علمدار اباالفضل، سپه دار
(اباالفضل) 2
جھانگیر و جھاندار
بود دلبر و دلدار
مرا یار و مددکار
طپش ھای دل حیدر کرار
شده در حرم فاطمه پرگار
زنم جار،بود عشق شرر بار
بگوید سر دیوانه سردار
سرم پر ز ھوایش
دلم جای ولایش
غلامم به سرایش
ھمه ھستی و دینم به فدایش
ربوده ز سر روح الامین عقل صدایش
بود محور عرش ازلی دست جدایش
حسین بن علی سوره توحید
بخواند ز برایش
کسی نیست به پایش
به قربان نوایش
به قربان دعایش
دلم گشته خریدار بلایش
به قربان گره بند قبایش
لقب باب الحوائج
نسب باب الحوائج
خداوند نجابت و ادب باب الحوائج
دلم غرق کمالش، پریشان وصالش
دو ابروی ھلالش ، جمالش و کمالش
بود زینب کبری ھمه جا محو جمالش
دلم بنده نامش ، گرفتار مرامش
که افتاده به دامش
نه حاتم نه سلیمان و نه لقمان
که موسی است غلامش
حسین است کلامش
ببین حسن ختامش
به زھراست سلامش
قیامت متجلی شود از وقت قیامش
تمامی بھشت است بنامش
زور بازوی علی باب الحوائج
ناصر دین نبی باب الحوائج
بچه شیر مرتضی باب الحوائج
ای شھید علقمه باب الحوائج
.