‍ . نسیم قدسی یکی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا خلیل را دست، ذبیح را دل مسیح را لب، کلیم را پا نخست نعلین ز پای بَر کَن سپس قدم نِه به طور ایمن که در فضایش ز صیحه ی لَن فتاده بی هوش هزار موسی نسیم جنّت وزان ز کویش شراب تسنیم روان ز جویش حیات جاوید دمیده بویش به جسم غلمان، به جان حورا ولی والا ولی والا ولی والا رضا ... فلک به گردش پی طوافش ملک به نازش ز اعتکافش ز سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ نوای عنقا مهین مطاف شه خراسان امین ناموس، ضمین عصیان سلیل احمد، خلیل رحمان علی عالی، ولی والا بگو که «نیّر» در آرزویت کند ز هر گل سراغ بویت مگر فشانَد پری به کویت چو مرغ جنت به شاخ طوبی ولی والا ولی والا ولی والا رضا شاعر:نیّر تبریزی https://eitaa.com/emame3vom/62896 .👇