. مسعود یوسف پور تو چه کردی میان میدان شمر چکمه ات را نزن به دندان شمر پاشو از روی جسم بی جان شمر پاشو ورنه شوی پشیمان شمر تو که دستِ بریدنت تند است خنجرت پس چرا کمی کند است از خودم بی حسین سیرم من ته گودال سربه زیرم من حق بده گوشه ای بمیرم من خنجرش را نشد بگیرم من دیر کردم سر ِ تورا بردند تا که انگشتر تورا بردند کودکان یک به یک کتک خوردند چند تن زیر دست و پا مردند دلِ هر کس که بود آزردند اهل بیتِ امام را بردند گرچه با شرم و سر به زیری رفت دختر فاطمه اسیری رفت خیمه ی بی عمود واویلا آتش و بوی دود واویلا چهره های کبود واویلا لاطُماتُ الخدود واویلا دم خیمه چه ازدحامی شد دور تا دور ِ او حرامی شد عاقبت شهر بی امان را دید سنگ و پرتاب ناگهان را دید مجلس عیش شامیان را دید عمه جان چوبِ خیزران را دید آه این چوب بدترین حربه ست عمه یاد دوازده ضربه ست ................................. یکی از انواع عزاداری که اهل البیت در مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خدش و خمش می باشد. قال الصادق علیه السلام :وقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیه السلام و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.ترجمه: امام صادق علیه السلام میفرمایند:همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات(دختران زهرا علیها السلام)بر حسین بن علی علیه السلام وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید . تهذیب الاحکام ج‏8 ص 325