. حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام درد دارم که پایِ این پرچم روضه‌یِ شیرخواره می‌گیرم هر کجا چاره‌ای ندارم زود پَرِ این گاهواره می‌گیرم با همین دستهایِ کوچکِ خود گِرِه‌یِ کورِ کارِمان وا کرد آخرین بار در حرمْ سلطان با همین روضه حکمَم امضا کرد بغلی بوده ظاهراً امّا بغلم می‌کند چه مردانه بیرقِ افتخار می‌گیرد مثلِ ساقیِ خیمه بر شانه به تَرَکهای بر لبَش سوگند گریه در روضه‌اش دوایِ من است ذکرِ او نسخه‌یِ خداوند است علی‌اصغر مدد شفایِ من است رویِ دستِ حسین شد روضه تیر بر او زدند یا نیزه!!! هلهله می‌کنند حرمله‌ها یا خدایا شده زمین‌لرزه خونِ او را به آسمان پاشید اَشکهایِ خدا شده جاری وای از قلبِ بی‌قرارِ رباب بَه‌ بر این قدر آبروداری چه عروسی عجب حیایی داشت داغِ خود ریخت داخلِ جگرش سینه زد با نوایِ وای حسین از نِی اُفتاد تا سرِ پسرش آفتابِ عجیبِ صحرا را با تمامِ وجود می‌گیرد اَلسَّلامُ علیکَ یا عطشان از غمِ تو چه زود می‌میرد وسطِ روضه‌یِ علی‌اصغر یادِ آن جسمِ بی‌کفن کردم آه این روضه گریه‌کُن دارد هوسِ روضه‌یِ حسن کردم پیشِ چشمِ حسن زمین اُفتاد تکّه‌ای گوشواره گم شده بود اِرثِ زهراست رویِ فاطمه‌ها رویِ ناموسِ حیدر است کبود روزِ محشر که می‌شود مادر کودکش رویِ دست می‌گیرد ندبه‌خوان‌هایِ داغِ طفلِ رضیع به همین گریه دست می‌گیرد علیه_السلام .