ببین دلتنگی بی حدّ و حصر این اهالی را
بگو باد صبا آرَد هوای آن حوالی را...
گناهم را خدا ای کاش بسپارد به دست تو
که من میخواهم از دست تو حتی گوشمالی را
نگاهم را به عکس گنبدت میدوزم اینگونه:
خماری که پر از حسرت ببیند جام خالی را
تبسم،گریه، مستی،هوشیاری، ترس،امید_اینجا
به درگاه تو حس کردیم ما حالی به حالی را
خوشم خود را سگ کوی غلامان تو میخوانم
ببخشد کاش بر من قنبرت این خوش خیالی را
#حسین_شهریاری✍
قالب
#هزج_مثمن_سالم
.