. |⇦•سِرُّالله تو‌گوداله به حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیه اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری ●━━━━━━─────── سِرُّالله تو گوداله، پنهونه تیر و نیزه لاله، لاله، لاله از خونِ تیر و نیزه هوای ابریِ چشمام، امونم نمیده تا پیدا کنم عمومو، قاتلش رسیده دیر شد بَسِّه گریه دیر شدبَسِّه ناله دیر شد ای خدا جون دیر شد تو گوداله دامن‌ها پُر از سنگه، دستا گرمه نبردن زخمی گیرت آوردن، گودال و دوره کردن خدایا تو کمک کن که عمه جون نبینه حالا که قاتل نشسته، دیگه روی سینه ای وای غرق خون، زخمه بی حسابش تا گفت تشنه هستم، نیزه شد جوابش آغوش عمو‌جونم‌، آخر شد قتلِگاهم توی گودال اما سمت خیمه است نگاهم نیا ای عمه‌جون برگرد برو‌ توی خیمه دارن این بی حیاها میرن سمت و سوی خیمه لب هات گرمه ذکره چشمات نیمه بازه میریم هر دو باهم زیرِ نعل تازه *عبدالله تو بغل عمو افتاد.دست به پوست آویزان، از چند قدمیِ عبدالله حرمله نشست.ابی عبدالله داشت حرف میزد یه وقت خون گلوی عبدالله پاشید تو‌صورت حسین‌...... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇