3. میرزا محمدی 19.8.96.mp3
2.4M
حجه الاسلام والمسلمین السلام علیک یا اباعبدالله همه منتظرند ببینند عمه جانشون چه جوری زیارت میکنه ، دیدند دیگه رمق به زانوای عمه نمونده رو زانواش چند قدم راه اومد ، بوی برادر به مشامش میرسه ... همه منتظرند ببینند ، زینب با تربت برادر چه میکنه ؟ دیدند یه پارچه ای روی قبر پهن کرد ، این پارچه همون پیراهن خونینِ برادره ... داداش چهل منزل کتک خوردم ، طعنه و ناسزا شنیدم ، اما همه امانتیاتو پس گرفتم ، این عمامه ایه که روسرت گذاشته بودی ... دونه دونه را نشون داد به ابی عبدالله ... این همون پیراهنیه که مادرم برات آماده کرده بود ، ببین این گلاوند مادرم زهراست ، این پیراهن مادرمه ، مقنعه ی مادرمه ، داداش همه رسالتامو به انجام رسوندم ، همه بچه هاتو آوردم ... اما یه امانتی رو گوشه ی خرابه جا گذاشتم ، حسیییین ...