. شور حماسی حسن کریم طاها، نور چشم کوثره وارث بی همتای ولایت حیدره هرکی نداره مِهرش،به خدا که لعینه کوری دشمناش او مُعزّالمُومنینه حسن امیر غالب به حیدره او نائب شد عزتم این که من غلاممو او صاحب حبیبی یا حسن جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 وقتی میره به میدون استاد رزم همه ست بر روی جبین او سربند یا فاطمه ست نامش سر زبونا ،شیرین مثل عَسَله مظهر شجاعته،قهرمان جَمَله میر و سپهسالاره مثل باباش کرّاره با اخم او هر دشمن پا به فرار میزاره حبیبی یا حسن جان..... 🌸🌸🌸🌸🌸 مزار خاکی او، عرش معلّای ماست حرم نداره امّا ،قبله ی ما نوکرهاست یه روز براش می سازیم گنبد و صحن و سرا حرمی بزرگتر از حرم امام رضا آقا به حقّ زهرا بقیعمو کن امضا ازاونجا کن راهی ام به جنّت کربلا حبیبی یا حسن جان..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)