. تاب دویدن ز پی اسب ندارند پیر محاسن سفید و طفل سه ساله نفس ندارم میبینی راه پیش و پس ندارم یه جای سالم رو تنم دیگه از دست این حرمله و شبث ندارم من پی مرکب میدوم اما حرمله سواره دخترت پناهی تو صحرا نداره با یه ضرب سیلی گوشم شده پاره نفس نداره دادرس نداره بیابونا که راه پیش و پس نداره اومد یه نامرد دنبالش که برگرد ولی گرفتش از موهاش بلند کرد وای از این بیابونا من هنوز تشنمه اما سیرابن حیوونا وای از این بیابونا تیره و تار دیگه میبینم آسمونا تنها گیر آوردنم منو با نیزه ای که کشتنت میزدنم تنها گیر آوردنم مثه تو منم نمونده جای سالم رو تنم https://eitaa.com/emame3vom/96760 👇