✨بسم رب الحسین علیه السلام✨ سال هاست رفیقمی آقای امام حسین (ع)... از همان روز هایی که دست های پدرم را میگرفتم و به تماشای عزاداری تو میرفتم، تا همین حالا که در روضه‌ی تو قد کشیده‌ام... اما آقا، راستش را بخواهی، این روز ها از همیشه بیشتر نگرانم... دائم با خودم می‌گویم، مبادا شرمنده‌ی کسی شوم، که سال هاست دست مرا گرفته... کسی که لحظه لحظه عمرم را در روضه هایش اشک ریختم... کسی که تنها رفیق من شد، در روزهایی که تنها تر از همیشه بودم... نگرانم، نگران مجلس تو... دائما که گریه میکنم، رفقا می‌گویند، گریه نکن، نگذار هر چیزی تو را برنجاند، اما آنها که نمیدانند کم گذاشتن در مجلس تو هر چیزی نیست...😭 چگونه‌ مقابل اشک هایم را بگیرم؟ چگونه وقتی تو تمام عمر مرا شرمنده کردی و من حالا از پس کوچیک ترین خادمی برای مجلس تو بر نمی‌آیم... و من تنها از تو میخواهم، دست مرا و دست تمام خادمانت را بگیری، بلندمان کنی، ما کمیم، اما تو کم ما را زیاد کنی، و اشک شرم را از چشم هایمان پاک کنی... به قلم سیاه رو ترین خادم تو:) یاعلی(ع) @emame_mehrabaniha