•┈┈••✾••┈┈• 🚩 مقتل و مصائب امام حسن عسکری علیه السلام: 1⃣ از جمله مظلومیت‌های آن حضرت این بود که: همواره از زندانی به زندان دیگر، منتقل می‌شد. نخستین زندان ایشان، زندان صالح بن وصیف بود. این فرد از سرداران بنی‌عباس بود که اصلا کارش شکنجه گری بود و طبق سیره‌ای که داشت به شکل‌های گوناگون امام یازدهم را عذاب می‌داد. [و عذبهم بأنواع العذاب؛ یعقوبی،تاریخ یعقوبی، ج2،ص504.] =-= 2⃣ زندان بعدی: زندان علی بن اوتامش است. او فردی است که با آل محمد (ص) کینه و دشمنی فراوانی داشت. مع الاسف، به او گفتند هرکاری دلت می‌خواهد انجام بده ( و به عبارتی از ارتکاب آنچه به او فرمان می‌رسید، باکی نداشت). [ حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ أوتامش [أَوْتَاشٍ‏] وَ كَانَ شَدِيدَ الْعَدَاوَةِ لِآلِ مُحَمَّدٍ ع‏ غَلِيظاً عَلَى آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ قِيلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَل‏ . [شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص330.] =-= 3⃣ مهتدی عباسی نیز در قبال آن امام همام و سایر شیعیان توطئه‌های زیادی داشت و می‌گفت: می خواهم نسل امام عسکری و نسل شیعه را از زمین برکنم. [کلینی،الکافی،ج1،ص510] =-= 4⃣ معتمد عباسی نیز همین شیوه را پیش گرفت و امام را در خانه نحریر زندانی کرد. نحریر فردی سخت‌گیر، تندخو و خشن بود و در حقیقت مامور باغ وحش معتمد به شمار می‌رفت و نستجیر بالله امام را مدتی در بین درندگان انداخت و هیچ‌گونه شکی نداشت که درندگان ایشان را پاره پاره می‌کنند. پس از ساعتی آن حضرت را دیدند که نماز می‌خواند و درندگان در اطراف او آرام گرفته‌اند. [بحارالانوار، ج ۵۰، ص۲۶۸ و ۳۰۶] =-= 5⃣ امام عسکری ع به مادرشان فرمودند: کسالت و دل درد شدیدی دارم که نزدیک مرگ من است [ابن طاووس،مهج الدعوات،ص275.] =-= 6⃣ حضرت در روز اول ربیع الاول بیمار شدند [وَ مَرِضَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِي أَوَّلِ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّل؛ مفید،الارشاد، ج2 ،336.] این عارضه بنا به روایتی تا روز هشتم ربیع به طول انجامید و در این روز به شهادت رسیدند. [مقدسی،بازپژوهی ولادت و شهادت معصومان] =-= 7⃣ اما در لحظه آخر: به صیقل (=نرجس) فرمودند آب بیاور. ایشان امتثال فرمود لیکن، وقتی آب را در مقابل دهان مبارکش گرفت دستشان لرزید و از دنیا رفتند [َفَأَقْبَلَ الْقَدَحُ يَضْرِبُ ثَنَايَاهُ وَ يَدُهُ تَرْتَعِدُ فَأَخَذَتْ صَقِيلُ الْقَدَحَ مِنْ يَدِهِ وَ مَضَى مِنْ سَاعَتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه‏؛ شیخ صدوق،کمال الدین،ج2،ص474.] 8⃣ در روایت دیگری مذکور است: امام حسن عسکری علیه السلام در لحظات آخر گریستند و به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه فرمودند: «يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ فَإِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي وَ أَخَذَ الصَّبِيُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِيَّ بِالْمُصْطُكَى بِيَدِهِ ثُمَّ حَرَّكَ شَفَتَيْهِ ثُمَّ سَقَاهُ فَلَمَّا شَرِبَهُ قَالَ هَيِّئُونِي لِلصَّلَاةِ فَطُرِحَ فِي حَجْرِهِ مِنْدِيلٌ فَوَضَّأَهُ الصَّبِيُّ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَ قَدَمَيْهِ» یعنی ای آقا اهل بیتم، مرا شربت آبی بده، چرا که آماده رفتن از این عالم هستم. آقا امام زمان نوشیدنی را نزدیک دهان پدر آوردند و ایشان آن را نوش جان کردند. آنگاه فرمودند: مرا آماده نماز كنيد. در اینجا فرزندشان حوله‌اى در دامن امام پهن كرد و بدين گونه کودک، يك يك اعضای پدر را وضو داد و و سر و پاى او را مسح نمود. و در دم آخر از پدرشان شنیدند که فرمود: به تو مژده مي‌دهم كه صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمين، توئى... تا اینکه در آغوش آن حضرت به شهادت رسید. [شيخ حر عاملى در إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات‌، ج3، ص 415 و 509] =-= 9⃣ در گزارش دیگری از ابوالحسين حسن بن وجناء از پدرش و او از جدّش آمده است كه نقل می‌کند: در خانه امام حسن عليه السّلام بوديم كه سواران خليفه همراه جعفر كذّاب ما را فرا گرفتند و به چپاول و غارت مشغول شدند. [شیخ صدوق،کمال الدین،ج2،ص473.] 0⃣1⃣ در روز تشییع آن حضرت، بازارها تعطیل شد. بنی هاشم و مردم همگی آمدند تا جایی که آن روز شبیه قیامت شده بود [کلینی،الکافی،ج1،ص505.] 🆔 کانال اسرار تاریخ com/monzer_ir 🌐@emame_setayesh