✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت شانزدهم: «خضاب محاسن با خون سر» 🔻بعد از اتمام خطبه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله که در آخرین جمعه ماه شعبان و در آستانه ماه مبارک رمضان خواندند، من برخاستم و پرسیدم: « ای رسول خدا! در این ماه بهترین و با فضیلت ترین عمل چیست»؟ 🔻فرمودند: «بهترین عمل در ماه رمضان اجتناب از حرام های الهی است». سپس اشک از چشمانشان سرازیر شد عرض کردم: «چرا گریه می کنید ای رسول خدا»؟ فرمودند: «برای حادثه ای که در چنین ماهی برای تو اتفاق خواهد افتاد! گویا می بینم که تو در حال نماز هستی و بدبخت ترین فرد امت، شمشیر را بر سر تو فرود می آورد و محاسنت را با خون سرت خضاب می کند». ✳️ آیا دینم سالم است؟ عرض کردم: «آیا در این حال دین من سالم است»؟ فرمودند: «آری با سلامت همراه است. علی جان آن کس که تو را به قتل برساند گویی مرا به قتل رسانده است زیرا تو برای من همانند جان هستی و جان تو از جان من و سرشت تو از سرشت من است. خداوند من و تو را باهم آفریده است و هر دوی ما را انتخاب کرده است. کسانی که امامت تو را انکار کنند نبوت مرا نیز انکار کرده اند. سوگند به آن خدایی که مرا به نبوت مبعوث و در میان خلق خویش برترین قرار داده است، تو حجت خدا بر خلق او و جانشین خدا در میان بندگانش هستی». 📚منابع: 1. الامالی شیخ صدوق صفحه 93 2 . عیون اخبارالرضا علیه السلام جلد 1 صفحه 297 3 . فضایل الاشهرالثلاثه صفحه 79 4 . روضه الواعظين جلد 2 صفحه 346 📗 کتاب علی از زبان علی ↩️ادامه دارد... @emameraouf