🌼منتظران ظهور 💠داستان "چرا دعای فرج را نمیخوانی؟"💠 🔅قسمت چهارم ( آخر ) آنگاه با يکى از دوستان مورد اعتمادم از مخفى گاه خودم خارج شده وبا ابى منصور ملاقات کردم. وقتى مرا ديد به پاخاست وبسيار مرا مورد احترام خود قرار داد، وچنان رفتار خوبى از خود نشان داد که تا حال از او چنين رفتارى را نديده بودم. آنگاه گفت: آيا آن قدر ناراحت شده بودى که از من به صاحب الزّمان (عليه السلام) شکايت کردى؟ گفتم: من فقط درخواستى ساده ودُعايى معمولى کردم. گفت: چه مى گويى؟ ديشب (شب جمعه) بدون مقدّمه مولايم صاحب الزمان (عليه السلام) را در خواب ديدم، ايشان به من دستور دادند تا با تو به لطف رفتار کنم، واز اين ستمى که بر تو کرده بودم مرا مورد مؤاخذه قرار دادند. گفتم: لا اله الاّ اللّه! گواهى مى دهم که خاندان رسالت وائمّه معصومين (عليهم السلام) نه تنها بر حقّ اند بلکه خود منتهى درجه حقيقت هستند. من نيز مولايمان (عليه السلام) را بدون مقدمه در بيدارى ديدم، وبه من چنين وچنان فرمودند. وآنچه را که ديده بودم کاملاً شرح دادم. او از اين داستان بسيار تعجّب کرد. پس از آن از ابى منصور بن صالحان کارهاى شايسته وبزرگى به سبب اين رويداد انجام پذيرفت، من هم به برکت مولايمان صاحب الزمان (عليه السلام) به مقاماتى در دستگاه او رسيدم که اصلاً به فکرم هم نمى رسيد. 📚دلائل الامامه، ص 299 ـ 301، معرفة من شاهد، بحار الانوار، ج 51، ص 304 ـ 306 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207