482.5K حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
•〔🔖💔〕 -این متن ارزش چند بار خوندن رو داره👇 بارها شده بخواهید خاطره‌ای را پاک کنید. مثلا با کسی رابطه‌ای ساخته بودید، نامزدی بوده است مثلا یا معشوقی پنهانی، که گفته میخواهد تا آخرش بماند و عیان کند به جهان رخِ یار، و هنوز اولِ آخرش هم نرسیده دور زده و رفته است. یا دوستی با شما عقد اخوت بسته که همیشه به یاد هم باشید، سیاحت رفتید یادش باشید، زیارت رفتید دعاگویش باشید و شما حالا بعد از چندسال حتی اسمش را هم به خاطر نمی‌آورید! یا اصلا این‌ها نه، به هر دلیلی از آدم‌ها زخمی داشته‌اید؛ زخمی کاری! روزها و شب‌های سختی را گذرانده‌اید و شبی دیگر گفته‌اید بس است! چشمه‌های اشکتان دارد خشک میشود! دست روی برهوتِ قلبتان گذاشته‌اید و باز تکرار کرده‌اید که بس است! با پشتِ آستینِ لباس، بلورهای آویز شده از چشم‌هایتان را پاک کرده‌اید و به خودتان التماس کرده‌اید که بس است.. و نفس را حبس کرده‌اید در سینه و خاطراتی را مچاله کرده‌اید و به دل آتش انداخته‌اید که بسوزد یا هرآنچه در دل و ذهنتان مانده به آتشِ فراموشکاری خاکستر کنید. میدانید؟ دل‌ها حریم دارد و حرام است اگر مردِ ماندن نیستید حصارِ دورِ قلب را بشکنید و بیائید. حکم شارع مقدس است، به ما یاد داده‌اند در فقه فرموده اگر شیشه‌ی مشروبِ یک یهودی را در پستوی خانه‌اش بشکنی، ضامنی و جبران مافات باید بکنی! میخواهم بگویم خدایی که از شکستنِ شیشه‌ی مشروبِ یک یهودی نمی‌گذرد، چگونه با شکستنِ دلِ مومن تا میکند؟ ‌✍سید مصطفی موسوی -وَتـین-