که این شأن و مقام درگذشته برای شما پیشی داشت و برایتان در آینده زمان جاری است و همانا ارواح و نور و سرشت شما یکی است، پاکیزه و پاک شد، برخی از آن از برخی دیگر است، خدا شما را نورهایی آفرید و گرداگرد عرش خود قرار داد تا با آوردنشان به دنیا بر ما منّت نهاد و قرارتان داد در خانه هایی که اجازه داد رفعت یابند و نام او در آن ها ذکر شود و درودهای ما را بر شما قرار داد و آنچه ما را از ولایت شما به آن مخصوص داشت، مایه پاکی برای خلقت ما و طهارت برای جان ما و تزکیه برای وجود ما و کفاره گناهان ماست، پس ما در نزد خدا از تسلیم شدگان به فضل شما و شناخته شدگان به تصدیق جایگاه شما بودیم؛
فَبَلَغَ اللّهُ بِکمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکرَّمِینَ، وَأَعْلَی مَنازِلِ المُقَرَّبِینَ، وَأَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلِینَ، حَیثُ لَایلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَلَا یفُوقُهُ فائِقٌ، وَلَا یسْبِقُهُ سابِقٌ، وَلَا یطْمَعُ فِی إِدْرَاکهِ طامِعٌ، حَتَّی لَایبْقَی مَلَک مُقَرَّبٌ، وَلَا نَبِی مُرْسَلٌ، وَلَا صِدِّیقٌ، وَلَا شَهِیدٌ، وَلَا عالِمٌ، وَلَا جاهِلٌ، وَلَا دَنِی، وَلَا فاضِلٌ، وَلَا مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَلَا فاجِرٌ طالِحٌ، وَلَا جَبَّارٌ عَنِیدٌ، وَلَا شَیطانٌ مَرِیدٌ، وَلَا خَلْقٌ فِیما بَینَ ذلِک شَهِیدٌ؛
خدا شما را به شریف ترین جایگاه گرامیان و برترین منازل مقرّبان و رفیع ترین درجات فرستادگان برساند، چنان که از پی رسنده ای به آن نرسد و بالا رونده ای به آن راه نیابد و سبقت گیرنده ای از آن پیشی نجوید و طمع کننده ای در یافتن آن طمع نورزد، از آنجا که باقی نمی ماند ملک مقرّبی و نه پیامبر مرسلی و نه صدّیقی و نه شهیدی و نه دانایی و نه نادانی و نه پستی و نه والایی و نه مؤمن شایسته ای و نه فاجر بدکاری و نه گردنکش لجوجی و نه شیطان نافرمانی و نه خلق دیگری که در این میان گواه باشد؛
إِلّا عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ أَمْرِکمْ، وَعِظَمَ خَطَرِکمْ، وَکبَرَ شَأْنِکمْ، وَتَمامَ نُورِکمْ، وَصِدْقَ مَقاعِدِکمْ، وَثَباتَ مَقامِکمْ، وَشَرَفَ مَحَلِّکمْ وَمَنْزِلَتِکمْ عِنْدَهُ، وَکرامَتَکمْ عَلَیهِ، وَخاصَّتَکمْ لَدَیهِ، وَقُرْبَ مَنْزِلَتِکمْ مِنْهُ، بِأَبِی أَنْتُمْ وَأُمِّی وَأَهْلِی وَمالِی وَأُسْرَتِی،
مگر اینکه خدا بر آنان بشناساند، جلالت امر شما و عظمت مقام و بزرگی شأن و کامل بودن نور و درستی مسندها و ثابت بودن مقام و شرافت موقعیت و منزلت شما را نزد خویش و کرامتتان را بر او و خصوصیتی که نزد او دارید و نزدیکی مقامی که نسبت به او برای شماست، پدر و مادرم و اهل و مال و طایفه ام فدای شما،
أُشْهِدُ اللّهَ وَأُشْهِدُکمْ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ، کافِرٌ بِعَدُوِّکمْ وَبِما کفَرْتُمْ بِهِ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکمْ وَبِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکمْ، مُوالٍ لَکمْ وَلِأَوْلِیائِکمْ، مُبْغِضٌ لِأَعْدائِکمْ وَمُعادٍ لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ، مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ، مُطِیعٌ لَکمْ، عارِفٌ بِحَقِّکمْ؛
خدا و شما را گواه می گیرم که من به شما و به آنچه شما ایمان آوردید باور دارم، نسبت به دشمنتان و آنچه را شما به آن کفر ورزیدید کافرم، بینایم به مقام شما و به گمراهی آنکه با شما مخالفت کرد، دوستدار شما و دوستان شمایم، خشمناک نسبت به دشمنان شما و دشمن آنانم، در صلحم با هرکه با شما در صلح است و در جنگم با هر که با شما جنگید، حق می دانم آنچه را شما حق دانستید و باطل می دانم آنچه را شما باطل دانستید، به فرمان شمایم، عارف به حقّتان هستم؛
مُقِرٌّ بِفَضْلِکمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکمْ، مُعْتَرِفٌ بِکمْ، مُؤْمِنٌ بِإِیابِکمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکمْ، آخِذٌ بِقَوْلِکمْ، عامِلٌ بِأَمْرِکمْ، مُسْتَجِیرٌ بِکمْ، زائِرٌ لَکمْ، لائِذٌ عائِذٌ بِقُبُورِکمْ، مُسْتَشْفِعٌ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِکمْ، وَمُتَقَرِّبٌ بِکمْ إِلَیهِ، وَمُقَدِّمُکمْ أَمامَ طَلِبَتِی وَحَوَائِجِی وَ إِرادَتِی فِی کلِّ أَحْوالِی وَأُمُورِی، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکمْ وَعَلانِیتِکمْ، وَشاهِدِکمْ وَغائِبِکمْ، وَأَوَّلِکمْ وَآخِرِکمْ، وَمُفَوِّضٌ فِی ذلِک کلِّهِ إِلَیکمْ، وَمُسَلِّمٌ فِیهِ مَعَکمْ؛
به برتری شما اقرار دارم، تحمل کننده دانش شمایم، پرده نشین پیمان و حرمت شما می باشم، به شما معترفم، به بازگشتتان مؤمنم، رجعتتان را تصدیق دارم، چشم به راه فرمان شمایم، در انتظار حکومت شما به سر می برم، گیرنده گفته شما هستم، عمل کننده به فرمان شما می باشم، پناهنده به شمایم، زائر شما هستم، ملتجی و پناهنده به قبر شمایم، خواهنده شفاعت به درگاه خدای عزّوجل به وسیله شما می باشم و به سوی او به سبب شما تقرّب می جویم و مقدّم کننده شما پیش روی خواسته ام و حاجاتم و ارادتم در همه احوال و امورم، به نهان و آشکا