💠شعری از احوال قیامت💠
بشنو از قرآن چه نیکو دم زند
زخمه بر ساز دل آدم زند
تا کند بیدارش از خواب گران
از قیامت گوید و اهوال آن
این زمین در آن زمان پر بلا
ناگهان چون زلزلت زلزالها
از درونش اخرجت اثقالها
با تعجب قال الانسان مالها
مردگان خیزند برپا کلهم
تا همه مردم یرواعمالهم
هر که دارد ذره خیراً یره
تا که دارد ذره ای شرّاً یره
آن زمان خورشید تابان کوّرت
کوههای سخت و سنگین سعّرت
آبها در کام دریا سجّرت
آتش دوزخ به شدّت سعّرت
پس در آن هنگام جنّت ازلفت
خود بداند هر کسی "ما احضرت"
نامه ای با جان او آمیخته
میشود بر گردنش آویخته
نامه یا نقش دقیق نفس او
یا که ازهر لحظه عمرش عکس او
نامه رد یا قبول بندگی
یا سرافرازی و یا شرمندگی
نامه اعمال اصحاب یمین
اهل تقوی اهل ایمان و یقین
روز محشر باشد اندردست راست
صاحب این نامه از غمها جداست
این جواز ره گشای جنّت است
او برات جاودانه رحمت است
نامه اعمال اصحاب شمال
آن تبهکاران بس افسرده حال
باشد اندر دست چپ روز شمار
رمز محکومیّت اصحاب نار
نامه شرمندگی و حسرت است
حکم بدکاران دور از رحمت است
با چنین قرآن که باشد رهنمود
دیگر ای مردم "فاین تذهبون"
تا حسان داری مجال و نیست دیر
دامن قرآن و عترت را بگیر