علاقه شدید شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی به دخترش «کوثر» عشق «محمودرضا» به دخترش کوثر مثال زدنی بود، دائم از دخترش می‌گفت، از کارهایش تعریف میکرد ، از کلمات جدیدی که یاد گرفته و .... میگفت از قبل از ازدواج آرزو داشته خداوند در آینده به او یک دختر بدهد که اسمش را کوثر بگذارد، همین هم شد! محمودرضا پُز دخترش را زیاد می‌داد. وقتی تماس می‌گرفت، بعد از دوسه کلمه احوال‌پرسی، معمولا اولین حرفش دخترش بود. با آب و تاب تعریف می‌کرد که کوثر چقدر بزرگ شده و چه کار‌های جدیدی انجام می‌دهد. به دوستان خودش هم که زنگ می‌زد، اگر دختر داشتند، با آن‌ها درباره اینکه «دختر من بهتر است یا دختر تو» بحث می‌کرد... محمودرضا چند باری به سوریه اعزام شده و بازگشته بود ، یکبار که با برادرش در مورد شهادت صحبت میکردند به برادرش گفته بود : برای شهید شدن باید از همه چیز دنیا دل بکنیم ، من بارها در سوریه در کمین تکفیری ها قرار گرفته و حتی در تیررس مستقیم تکفیری ها بوده ام ،در آن لحظات مدام چهره دخترم کوثر جلوی چشمم می آمد «مطمئنم بخاطر همین شهید نمی‌شوم!» بعد از شهادت محمودرضا یکی از همرزمان شهید به برادرش گفته بود دفعه آخر موقع اعزام محمودرضا به من گفت :« ایندفعه از کوثرم هم گذشتم» {دل بریدن پر پرواز حسینیون است هر که از خود گذرد در سفر کرب و بلاست} @emamjavad_mosque