«حُرّ دفاع مقدس، شهید مهیار مهرام» بچه محله یوسف آباد تهران بود، وضع مالی خوبی داشتند ولی در قید مسائل دینی نبودند! بعد از گرفتن دیپلم به خاطر هوش و استعداد بالایی که داشت پدرش او را راهی انگلستان کرد و در دانشگاه برایتون در رشته هوا فضا مشغول به تحصیل شد یکبار در انگلیس بخاطر مصرف زیاد مواد مخدر به کما رفت ولی به لطف خدا خوب شد سال ۵۶ به همراه همسر انگلیسی اش به ایران بازگشت و در شرکت فیلیپس مشغول به کار شد ، بعد از انقلاب بخاطر اعتیاد دستگیر و روانه زندان شد اما بعد از ترک کردن آزاد شد ولی دوباره... خانواده او قطع امید کرده بودن و همسرش به انگلیس بازگشته بود به پیشنهاد یکی از دوستان قدیمی راهی جبهه شد و خانواده که میخواستند هر جور شده از دستش راحت شوند مخالفتی نکردند! روزهای اول حتی نماز خواندن بلد نبود، با هر سختی بود به کمک بسیجیان و فرماندهان اعتیاد را ترک کرد، نمازخوان شد و آنقدر بالا رفت که حتی برای نماز اول وقت به دیگران یادآوری می‌کرد و دعای بین نمازهای جماعت را با سوز حال خاصی میخواند او که به قول پدرش تا قبل از این ۱۴ بار ترک کرده بود و دوباره برگشته بود، اینبار در حال و هوای جبهه و در کنار بسیجی ها توبه واقعی کرده بود، جوری نماز می‌خواند که انگار یک عمری نماز خوان بوده! از جبهه به مرخصی آمد، فردای آنروز با عصبانیت به همرزمش گفت: من میخواهم برگردم، (انگار سر مسائل دینی و جبهه و ... با خانواده بحثش شده بود) فوری به جبهه برگشت، مهیار دیگر پایبند جبهه شده بود و طاقت دوری از آن فضای معنوی را نداشت، دو سال در کردستان ماند و مسئول واحد مخابرات شد ادامه 👇👇